گودال عشق¹¹🖤❤️

سلااام🛍💕✨️بپر ادامممه👘🍪

به پارت جدید خوش اومدی🛍👘✨️

از زبان لیدی باگ : اه.....این گربه هه چرا باز دیر کرد ؟؟ نکنه اتفاقی واسش افتاده ؟ بهتره برم تو ! نه.....گفت همینجا بمونم . حالا چیکار کنم ؟؟ تو این افکار بودم که کت نوار آروم از اتاق اومد بیرون . سرش رو پایین انداخته بود . وقتی سرش رو بالا آورد و نگام کرد ، اخم خاصی تو چهرش بود . راستش یکمی ترسیدن . اما تا خواستم حرفی بزنم ، پرید روی من و دستم رو گرفت . منم که تقلا کردم فرار کنم اما دیدم نمیتونم ، کت: با اینکه میدونستم چقدر درد میکشه ، ولی جای زخمش رو فشار دادم . اونم ولم کرد و دستش رو روی زخمش گذاشت و دو زانه روی زمین نشست .لیدی: یویوم رو درآوردم و چرخوندم // لیدی : کت ؟! تو چت شده ؟؟ اون....اون بهت چی گفت ؟؟ / کت : چرا.....اینکارو....کردی ؟؟😖 / لیدی : خب مجبور شدم دیگه.......خیلی درد داره ؟ / کت : نه.....اره.....نمیدونم😖 // کت با کمک چوبش ار زمین بلند شد و گارد جنگی گرفت . اول فک کردم شوخیه ولی بعد دیدم انگار واقعا میخواد باهام بجنگه ! بهم حمله کرد . با مشت و لگد افتادیم به جون همدیگه . ولی‌نکته عجیب این بود : هم من حواسم بود که به زخمش ضربه نزنم ، هم اون حواسش به دست زخمی من بود . لیدی : کت ما دوستیم نمیخوام باهات بجنگم . بهم بگو چیشده تا کمکت کنم / کت : هیچکسی نمیتونه به من کمک کنه ‌. هیچکسسسسس !!! // بعد ۲۰ دقیقه جنگیدن بالاخره دست از دعوا برداشتیم . هر کدوممون یه گوشه از خونه ، نشستیم و به سقف خیره شدیم........

یهو دیدم کت داره میاد سمتم . اما توجهی نکردم چون میدونستم نمیخواد بجنگه . اومد بالا سرم // کت : بلند شو / لیدی : باشه // بلند شدم . یهو بی اطلاع دستم رو کشید و چرخوند و محکم کوبوندم به دیوار و تا خواستم تکون بخورم ، مثل تیر چراغ برق جلوم ظاهر شد . فاصله بدن هامون فقط ۱ میلی متر بود . دو تا دستاش رو این طرف و اون طرف گذاشت و با حالت خاصی بهم نگاه کرد . // کت : بانوی من ؟ / لیدی : فک کنم مخت عیب کرده . همین الان قصد کشت منو داشتی حالا میگی بانوی من ؟ من قهرم اصلا😒 / 

کت: غلط کردم . ببخشید / لیدی : نچ / کت : خب چیکار کنم تو بگو . / لیدی :‌چیرو چیکار کنی...؟؟ اصلا بگو ببینم گابریل بهت چی‌گفت که آتیشی شدی ؟ / کت(سرش‌ رو انداخت پایین و بعد پیشونیش رو چسبوند به لیدی باگ) : یه سوال میپرسم دقیق جواب بده . اگه قرار باشه بین من و مادرت انتخاب کنی کدوم انتخاب میکنی ؟ / لیدی : منظورت چیه ؟ /‌کت : اگه قرار باشه یکیمون فدای اون یکی بشه......و کسی که باید انتخاب کنه تو باشی ، کی رو فدای اون یکی میکنی ؟ من رو یا مادرت رو ؟ / لیدی : چرا اینو میپرسی ؟ / کت : گفتم تو فقط جواب بده / لیدی : نمیخوام به سوال مسخرت جواب بدم / کت : باید بدی / لیدی : من نمیتونم انتخاب کنم . خب مادرمه من رو به دنیا آورده بزرگم کرده چطوری فداش کنم ؟؟ تو هم بهترین دوست و همکارمی و درضمن من عاشقتم چطور عشقم رو فدا کنم ؟؟ / کت : و این دقیقا مشکل منه / لیدی :‌ واضح تر بگو داری نگرانم میکنی / کت : خب من.......باید بین تو و مادرم انتخاب کنم ! / لیدی : چی ؟ چرا ؟ نمیفهمم برای چی ؟؟.....

یه لحظه صبر کن....تو....تو واقعا کی هستی کت نوار ؟؟ / کت : نمیتونی حدس‌ بزنی ؟ / لیدی : نه کت ما نباید هویت همو بدونیم . الانم ازم دورشو نفسات نمیزارن نفس بکشم / کت : وقتی اوضاع انقدر داغونه ، بازم از اهمیت اون هویت کوفتی حرف میزنی ؟ / لیدی : کت تو الان عصبانی هستی......میتونیم دوستانه حلش کنیم....... / کت : من چشمای‌سبز دارم و موهای طلایی . ۱۵ سال و خورده ایمه . مادرم ۲ سال پیش مرده و یکی از اقوام شدوماث ، در واقع گابریل هستم ‌. شمشیر بازیم خوبه........زبان چینی بلدم.......هنوز نفهمیدی کی‌ هستم ؟ / لیدی : من.....نمیدونم.....نه....یعنی.....تو......نکنه....نکنه تو........نکنه که تو........ !!!

از زبان لیدی‌باگ : هرچی به مغزم فشار آوردم نمیدونم چرا هیچی‌یادم نیومد . اصلا تو خانواده گابریل پسری وجود نداره کت نوار‌هم دست از سرم برنمیداشت . همش تو سرم حرف‌ میزد و در مورد خودش میگفت . حالم خیلی بد شده بود . // لیدی : کت لطفا بس کن......خواهشا تمومش کن / کت : اگه هویتم رو خودت نفهمی ، به حالت عادی برمیگردم تا خودت ببینی / لیدی(سرش رو هی اینور و اونور میچرخونه و کت هم همونجا چسبوندتش‌ به دیوار که تکون نخوره) : کت ولم کن / کت : نه ولت نمیکنم / لیدی : کت بهت گفتم ولم کن😖 / کت : منم گفتم نهههههههههههه / لیدی : درک میکنم عصبی هستی پس بزار کمکت کنم 😔 / کت(با دادی که چهارستون خونه لرزید) : بهتتتت گفتممممممم هیچکسسسسس نمیتونههههه بهم کمکککککک کنههههههههههه😠 / لیدی(با چشمای پر از‌ اشک) : کت......تو اینجوری نبودی.......تغییر کردی / کت(دوباره داد میزنه) : همه چییییی از این هویت مخفی کوفتیییی میااااد ! من از قهرمان بودن متنفرممممممم😠 // دیگه طاقت نیاوردم.‌‌‌.......بغض گلوم رو چنگ میزد . اون هیچوقت اینطوری باهام حرف نزد . هیچوقت سرم داد نکشیده بود . دستش رو گرفتم و پیچوندم و هلش دادم عقب . بعدم گوشه دیوار نشستم و اشکام جاری شدن........

از زبان کت نوار : بعد اینکه هلم داد ، نشست گوشه دیوار و شروع کرد گریه کردن . خیلی ناراحت شدم . من چیکار داشتم میکردم ؟؟ انقدر سرش داد زدم که اشکش دراومد . آروم رفتم سمتش و روبروش دو زانو نشستم . سرش رو کج کرد و نگاهش رو ازم دزدید . دستم رو زیر چونش گذاشتم و سمت خودم برگردوندم . //

 کت : متاسفم بانوی من / لیدی : ولم کن😠😭😭 / کت : ببخشید....من.....من نفهمیدم.....هیچوقت عصبانی نمیشدم / لیدی : تو......تو خیلی بدجنس شدی😭 / کت : گفتم که.....ببخشید . لطفا منو ببخش / لیدی : نمیتونم😔😭 / کت : خب بگو من چیکار کنم که باهام آشتی کنی ؟! / لیدی : فقط ولم کن😭 / کت : میخوای برات جک بگم بخندی ؟! / لیدی : کت تو.....تو واقعا خیلی دیوونه ای😣😔 / کت : گریه نکن دیگه . اون اشکا رو هدر نده بانوی قشنگم . بزار پاکشو.........// که یهو لیدی باگ حرفم رو قطع کرد و خودش رو انداخت تو بغلم و شروع کرد گریه کردن // لیدی : کت..........قول بده که.....دیگه هیچوقت......سرم..........داد نزنی / کت(دستش رو دور لیدی باگ میگیره و به خودش فشارش میده) : من غلط بکنم سر بانوم داد بزنم / لیدی : دوستت دارم.....و همیشه میتونی روم حساب کنی (آدرین) /

 کت : چییییی ؟؟ تو که گفتی نمیدونی من کی هستم / لیدی : باید خنگ باشم که نفهمم . مشخصه . آدرین ‌. پسر گابریل . درسته ؟! / کت : بانوی من😔 / لیدی : گفتم که هرکسی باشی برام مهم نیست . من همیشه پشتتم . و دوستت دارم . / کت : بانو..ولی از کجا فهمیدی ؟ تو که گفتی نمیدونی....😶😔 / لیدی : پس فکر کردی چرا گریه کردم ؟! چون باورم نمیشد ، کسی که همکارم بوده، دوستم بوده ، تمام مدت بامن بوده ، همکلاسیم باشه / کت(لیدی رو از بغلش جدا میکنه) : همکلاسی ؟! /

لیدی : بله.....همکلاسی . کسی که میز جلوییم میشسته . چطور باور کنم که اون...این واقعا دیوونه کنندست / کت : میز جلویی؟! .......م....مر...مری...مرین.....مرینت ؟؟؟؟؟ / لیدی : تیکی ، اسپاتس اف / کت : پلگ کلوز ات / مرینت : اوه ادرین.......من چقدر احمق بودم.....من خیلی بدجنس بودم / آدرین : مرینت😶 من.....آخه چرا این همه شباهت رو نفهمیدم ؟؟ این چطور ممکنه یعنی ما تمام مدت.......مرینت و آدرین بودیم ؟! / مرینت و ادرین باهم : متاسفم / مرینت : نه تو چرا متاسفی من باید متاسف باشم همش تقصیر من بود / آدرین : نه اینطور نیست من متاسفم من همکار خوبی برات نبودم......حالا هم....کی حاضر میشه که......با پسر ارباب شرارت ازدواج کنه ؟؟ اوه.....من همه چیزو از دست دادمم😭 / مرینت : من خیلی بد بودم من دلتو خیلی شکوندم ادرین......خیلی ! / آدرین : هنوزم دوستم داری ؟؟ / مرینت : گوش کن ادرین ، میدونی چرا گل های‌کت نوار رو رد میکردم و بهش گفتم که یه نفر دیگه رو دوست دارم ؟؟ / آدرین : هرگز یادم نمیره / مرینت : میدونی‌ اون فرد کی بود ؟ / آدرین : نه / مرینت : اون شخص در حقیقت ادرین اگراست بود / آدرین : چی......یعنی تو منو تو حالت عادی‌دوس داشتی و به خاطرش کت نوار رو رد میکردی؟؟ / مرینت : تیکی اسپاتس ان . بله . همینطوره / آدرین : پلگ کلوز آن . پس با این حساب ما بدجور هم رو از دست دادیم / لیدی : نه همو از دست ندادیم . ما هنوز وقت زیادی داریم / کت : پس بریم و همه چیز رو درست کنیم ! مثل یه تیم واقعی !!! / لیدی : یا....یه زوج واقعی ! / کت : واقعا ؟؟ / لیدی : بله

زبان کت نوار : مرینت.....کی باورش میشد که اون دختر بامزه و دست و پاچلفتی لیدی باگ باهوش و قوی باشه ؟ اما این مهم نیست . مهم اینه که من.....دیوونه وار عاشقشم . بلند شدیم و خواستیم که از اون خونه بریم . که یهو پدرم از اتاق‌ اومد بیرون . // گابریل : معجزه گر هاتون رو بدین به من 😠 / لیدی : آقای آگراست ! تمومش نمیکنی ؟ نمیخوای بس کنی ؟ پسرت رو نابود کردی شغلت رو خانوادت رو........تمومش کن / کت : بس کن پدر ! / گابریل : پس هویت‌ها هم کشف شدن / لیدی : محض اطلاعتون آقای آگراست ، فردا ساعت ۳ دادگاه دارین . بهتر نیست الان برین و به فکر دفاعیتون باشین ؟؟ / کت : چی گفتی ؟؟؟؟ / لیدی(دستش رو میکوبونه به پیشونیش) : گند زدی لیدی باگ😒 / گابریل : تو داری پسر منو ازم میدزدی ! / لیدی : من ؟! من چیکار بهش دارم . تو داری نابودش میکنی حق نداری.....یعنی....نمیزارم ! // که دست لیدی باگ رو گرفتم و کشیدم و با خودم بردم . پدرم هم دنبالمون اومد اما جلوی در حیاط ، پلیس ها جلوش رو گرفتن // 

لیدی: چرا اینطوری میکنی ؟؟ / کت : بیا بریم تا بهت بگم // بردمش شهر بازی . ولی نه‌ واسه تفریح . بردمش‌ کنار چرخ و فلک بعدم دستم رو دور کمرش انداختم و با چوبم بردمش بالا . وو بالای چرخ و فلک پایین گذاشتمش و دست به صورتش خیره شدم // لیدی : چیه چرا اینجوری نگام میکنی ؟؟ / کت : حرف میزنی یا از زیر زبونت حرف بکشم ؟😐😂 / لیدی : چیرو باید بهت بگم ؟ / کت : نمیدونی ؟ / لیدی : کت.....من خستم ! یه روز‌ مسخره‌ بود . تو دیگه اذیتم نکن . ساعت رو ببین آخه . ساعت ۴ بعدازظهر . بیا بریم بخوابیم ها ؟ اگه پسر خوبی باشی ........ / کت : مگه داری بچه گول میزنی ؟ / لیدی : نه خب‌ ولی...... / کت : بگو / لیدی : چیرو ؟ / کت : قضیه دادگاه چیه ؟!

لیدی : نچ نچ.....نمیتونی از زیر زبون من حرفی بیرون بکشی / کت : میخوای به زور متوصل بشم ؟ / لیدی : آها یعنی مثلا میخوای منو بزنی ؟ / کت : بشکنه این دست اگه روی تو بلند بشه / لیدی : آها پس این زوری که میگی دقیقا چیه ؟ / کت : پس نمیخوای حرف بزنی ؟؟

تمووووم🫰🏻🫰🏻🫰🏻🛍👘✨️🍪

❤️ساعت12:15 پارت 12 میاد❤️