گودال عشق⁷❤️🖤

سلااام بپر ادامه🍷🍷

 لیدی : به موقع تلافیش میکنم ‌. اصلا نگران نباش😏 / کت : حتی اگه منو ۴ ساعت هم قلقلک بدی ، من بازم دوستت دارم😊❤ / لیدی: پس میخوای امتحان کنم ؟؟ / کت : هر چی شما بگید بانوی من😊💜 / لیدی : نه ولش کن الان خز شده بعدا حالتو جا میارم. / کت : به هر حال هر وقت خواستی تلافی‌ کنی ، من همیشه اینجام😉💕 / لیدی : ای خود شیرین دیوونه😒❤ / کت : خخخخ😂 / خلاصه که با هزار تا بدبختی از جام بلند شدم و بعد به کت کمک کردم که راه بره.....

کت : بانوی من...اممم....تو خوبی ؟؟ فکر کنم یکم زیاده روی‌ کردم . / لیدی : نه خوبم چطور مگه ؟؟ / کت : آخه صورتت مثل زردچوبه شده / لیدی : صورت تو هم مثل گچ دیوار شده . درد داری مگه نه ؟؟ / کت : خوب میشم.... / لیدی : پس درد داری . / کت : خیلی خستم / لیدی : بیا بریم خونه آلیا . اونا منتظرمونن / کت : چی ؟ چرا ؟ / لیدی : سوال نپرس فقط دنبالم بیا..... / کت : هر چی شما بگید بانوی من 😉 / لیدی : این لقب جدید داره کم کم میره رو مخم / کت : هر‌چی شما بگید بانوی من😉😁 / لیدی : میخوای منم بهت بگم پسر جون ؟؟ / کت: نخیر انگار برات کافی نبوده . نکنه بازم دلت قلقلک میخواد ؟؟ / لیدی : نه نه نه بابا شوخی کردم😅 / کت : کم کم داری دخنر خوبی میشی😏 / لیدی : پررو نشو/ کت : چشم😊 / رفتیم و رسیدیم خونه آلیا اینا . در زدم ‌. / آلیا : کیه ؟ / لیدی : منم لیدی باگ / آلیا : اومدم / آلیا در رو باز کرد لوکا هم پیشش بود . لوکا : شما دوتا چرا ول میچرخین توی شهر ؟؟ کت ببینم حاات خوبه ؟؟ / کت : امم...آره.. (که الیا جفتشون رو پرت میکنه تو خونه و سریع در رو میبنده ) / لیدی :‌ چته آلیا مگه نمیدونی کت نوار حالش خوب نیست درد داره ؟؟ چرا پرتمون کردی ؟؟ / لوکا : بچه ها نینو اومده و من دیگه باید برم . شما رو با افکار خای فاسدتون تنها میزارم . ادرین...چیر نه منظچرم این بود که کت نوار حسابی مراقب لیدی باش / کت و لیدی هر دو به هم نگاه میکنن و بعد به رفتن ناگهانی و بی دلیل لوکا خیره میشن .

آلیا : اونو ولش کنید دیوونس . شما دچتا بگین ببینم چرا نو شهر ول میچرخین واسه خودتون ؟؟ / کت(در حالی که ددستش رو روی جای زخم فشار میده) : مگه حالا چی شده ؟؟ / نینو (وارد ماجرا میشود😁) : اولا سلام . دوما مگه نمیدونید کت نوار تحت تعقیب پلیسه ؟؟ حکم اصلحه هم ازتون دارن . / لیدی : این حکم اصلحه که میگی یعنی چی ؟؟ / آلیا : نمیدونی ؟؟؟ یعنی اگه شمارو ببینن و شما تسلیم نشین اجازه شلیک دارن . / (کت و لیدی داشتن قهوه میخوردن که هرپوشون تفش کردن بیرون) کت و لیدی همزمان : چی گفتی ؟ / نینو : اوضاع خیلی بده . باید سریع تر شدوماث رو پیدا کنیم و شکستش بدیم . / کت نوار : آهههههه😖 / لیدی باگ : چی شد ؟؟ /‌ کت : من خودمو بهشون تحویل میدم . دیگه تحمل این همه درد کشیدن رو ندارم . حداقل اونا قبل اینکه بندازنم زندان کاملا درمانم میکنن/ نینو : اونو ولش بچه ها فک کنم عقلشو از دست داده / آلیا : کاملا باهات موافقم نینو / لیدی : کت میدونم سخته تما لطفا یکم دیگن تحمل کن قول میدم درستش کنیم . کت :‌ دیگه نمیتونم درد امانمو بریده😖 / کت بلند شد مه از در بره بیرون که یهو پاهاش شل شدن و افتاد . نینو گرفتش . نینو : اوه پسر تو حتما خیلی خسته شدی بیا بریم یکم استراحت کن . / کت : آخه هویتم چی...... ؟ / نینو : تا وقتی لیدی باگ ندونه کی هستی مشکلی‌پیش نمیاد بیا بریم اون اتاق عجله کن . / کت که دید چاره ای نداره ، معصومانه نگاهی به من کرد . منم به نشانه تایید سر تکون دادم .

نینو کت رو برد . آلیا هم اومد پیش من و یکم باهم حرف زدیم و...... از زبان کت نوار : نینو تو مطمئنی ؟؟ / نینو : بجنب‌ پسر / کت : پنجه ها داخل😔 / نینو( درحالی که لیوان شربتش رو تف میکنه بیرون) : آدرینننننن ؟؟؟؟ / آدرین : هیس ساکت ممکنه لیدی باگ بشنوه / نینو : رفیق تو...تو کت نوار بودی ؟؟ چطور ممکنه ؟؟ / پلک : خیلی ببخشین پارد بحثتون میشما ولی من گشنمه😒 / آدرین(پلک رو بغل کرده) : اوه پلک دلم واست تنگ شده بود😥 / پلگ : من از فیلم هندی متنفرم فقط پنیر میخوام / آدرین : بیا بگیر برو بابا بی احساس😒 / نینو یهو بدون اطلاع پرید توی بغلم ‌. منم بغلش کردم . نینو :‌وای پسر تو چیا کشیدی الهی بمیرم برات / آدرین : نیوو دلم برات خیلی تنگ شده بود😭 / (و خلاصه از همین مسخره بازیا) «بعد از ۳۰ دقیقه تتعجب کردن» نینو : بیا برو یه دوش بگیر حالت بهتر میشه . / آدرین :‌نمیشه آخه میترسم تو حموم...../ نینو : نترس باهات میام / ادرین : مغزت تاب برداشته ها . بیای‌که چی ؟ / نینو : انگار یادت رفته زخمی هستی . نمیتونی تنهایی بانداژ رو باز کنی و بعد دوباره جدیدشو ببندی / آدرین : باشه بابا تو بردی😒

از زبان مرینت(چون به حالت عادی برگشته) : داشتیم با آلیا تلویزیون میدیدیم که از تو حموم صدای آخ و واخ شنیدم ‌ بلند‌شدم برم که آلیا دستم رو گرفت : آلیا : کجا ؟؟ /‌مرینت : نگو که صدا رو نمیشنوی/ آلیا :‌مگه کرم که نشنوم ؟ /‌مرینت : پس چی ؟ / آلیا : اولا ، الان کت نوار تو حالت عادیه اگه بری هویتش فاش میشه و دنیا نابود میشه رو سرمون . دوما اونا دوتا پسرن میخوای بری چه غلطی بکنی ؟؟؟ / مرینت : آخه کت حالش خوب نیس / آلیا : مگه نینو برگ چغندره ؟؟ / مرینت( با ناامیدی میشنیه رو مبل) : حق با توعه . این چند وقت خیلی دیوونه شدم / آلیا : نترس همه چی درست میشه غصه نخور / مرینت :‌ امیدوارم // از زبان ادرین : این نینو پدرمو درآورد . کاش خودم میومدم . هی بهش میگم زخمم درد میکنه گوشش بدهکار نیست که نیست . آخرش هم کیسه رو کشید روش . هیچی دیگه خون تو حموم جاری شده . ادرین : دیوانه😠 / نینو : شرمنده رفیق . خیلی درد داره ؟ / آدرین : درد من به درک الان با این حموم خونی چه کنیم ؟؟ / نینو : اونکه هیچی بسپارش به من😉 / آدرین : کم درد داشتم ، اضافم شد . اه . باید خودم میومدم . / نینو : حالا اگه لیدیش اینکاذو باهاش میکردا ، جیکش در نمیومد😒 / آدرین : دیوونه میدونی درد چیه ؟؟ میفهمی ؟؟ / نینو : بله میفهمم / آدرین : اوکی پس .... درد دارمممممممم😖🙃😞 / نینو : بیا بریم بیرون برات بانداژش میکنم از روز اولش بهتر میشه غصه نخور / آدرین : پوفففففف.... ریلکس ترین آدم دنیایی ‌. یادت باشه به لیدی باگ نگی زخمم پاره شد . از نگرانی دق میکنه. . نینو : تا حالا از من دهن لقی دیدی ؟؟ / آدرین : بله خیلی😑😒 / نینو :🙄

از زبان کی بودیم ؟؟ یادم نیس . از زبان آدرین : از حموم در اومدیم . سرم رو خشک کردم . لباس پوشیدم . / نینو :، خوبه حالا پیراهنتو بده بالا / آدرین : واسه چی ؟؟ / نینو : خب اگه میخوای یهو خون ازت جاری بشه ، میتونی ندی / آدرین : بده من خودم بلدم باند رو ببندم / نینو : ای بابا من که پسرم ، تو هم پسری ، دیگه مشکلت چیه آخه ؟؟ / ادرین : کلمه ای به اسم حیا ، خجالت ، وو..... در فرهنگ لغت تو وجود داره ؟؟ / نینو : شبا تو ب.غ.ل لیدی باگ خوابیده حالا وتیه من حرف از حیا میزنه . بخواب رو تخت بینیم بابا / آدرین : نوبت منم میشه / نینو : دراز بکش رو تخت انقدر حرف نزن / آدرین : چشم // بالاخره مجبور شدم رو تخت دراز کشیدم و نینو زخمم رو بانداژ کرد ولی خب پدرمو در اورد😑💔 // از زبان مرینت : همش از اتاقشون صدای داد و آخ و واخ میومد . دیگه نتونستم تحمل کنم . رفتم جلوی در اتاق . مرینت : نینو ؟ منم لیدی باگ . اونجا چه خبره ؟؟ داری کت رو سلاخی میکنی ؟؟ چرا انقدر آی و وای میکنه ؟؟ / آدرین : بانوی من ! بیذ منو از دست این دیوونه نجات بده . دو ساعته داره یه باند عوض میکنه . تک تک بخیه هارو پاره پوره کرد😑😭 / مرینت : کت تویی ؟؟ حالت خوبه ؟؟ / ادرین : آره مم ولی این نینو داره میکشه منو / مرینت : نینو پدرتو درمیارم / نینو : برو مزاحم نشو این یه کار مردونس / آلیا(مثل همیشه از ناکجا آباد میپره پیش مرینت) : بیا اینور دختر نینو کارش رو بلده / مرینت : پوففففففف😓

بعد از ۲۰ دقیقه از زبان راوی : نینو بالاخره کار رو تموم کرد . آدرین دیگه واسش جونی نمونده بود ولو و بیحال افتاد رو تخت . نینو به شونه هاش میزنه و تکونش میده . نینو : بلند شو خوش خواب پاشو . پرنسست منتظرته😉 / آدرین(با بی حالی): نمیتونم...بلند...بشم / نینو : آلیا ماکارون درست کرده . چقدر حیف که نمیتونی طعم مورد علاقت رو مزه کنی😈 / آدرین : باشه بابا اومدم . پلک پنجه ها بیرون . / پلگ : داشتمنمم پنیررر میخوردمممم 😠😞💔 / کت نوار میره سمت در اتاق که بازش کنه و برن بیرون . نینو : کجا ؟؟ / کت : یعنی چی کجا ؟؟ / نینو : مث اینکه یادت رفته لیدی باگ تو حالت عادیه . / کت : خب چه کنیم ؟؟ / نینو : هعیییی ! آلیا ؟ به لیدی بگو تبدیل بشه مهمون دارین / آلیا : خودت که شنیدی مرینت ؟ / مرینت : تیکی خال ها روشن / آلیا : بیاین / لیدی باگ همین که کت نوار رو با اون حال و روز میبینه ، با سرعت میره سمتش . کت هم که این صحنه واسش تکراری شده بود ، خودش‌مث بچه آدم دستاش رو باز میکنه و به لیدی باگ تو بغلش جا میده . لیدی : خوبی ؟؟ / کت : آره / لیدی : واست ماکارون درست کردم😊 / کت : باید دستپختت رو امتحان کنم🙃❤ // دور میز نشستن و تا تونستن ماکارون خوردن . البته به کت نوار که از همشون ضعیف تر شده بود و گشنه تر هم بود ، سهم بیشتری دادن . خوش خشونشون بود که یهو.........

تموم کنم؟؟🙃🤣

-نه ولش کن

که یهو از بیرون یه صدایی اومد = پلیس : شما محاصره اید . تسلیم بشید . واگرنه خونه رو میفرستیم هوا / لیدی باگ و کت نوار با تعجب آروم در خونه رو باز کردن و بیرون رفتن . آایا و نینو هم ، یه گوشه موندن تا ببینن چه اتفاقی افتاده . لیدی : باز چی شده ؟؟ / پلیس : اون مجرم رو تحویل بده تا شلیک نکنیم . مقاومت به معنای مرگتونه / کت و لیدی : بیشینین بینیم بابا😂 / پلیس : ۳ شماره میشکارم اگه تسلیم نشید خونه رو با تمام ساکنانش تیر بارون میکنیم . ۱....۲.....۳...... بزنید ! / آلیا و نینو پشت نرده ها قایم میشن و از پشت بوم فرار میکنن تا یه راهی برای لیدی باگ و کت نوار پیدا کنن . تیر ها مثل بارون شلیک میشن سمت لیدی باگ و کت نوار . کت نوار چوبش رو سپر میکنه اما ، چون قدرت چندانی نداره ، یه تیر میخوره به گوشه چوبش و اون پرت میشه عقب ، تا لیدی باگ بخواد کاری کنه ، یه تیر مستقیم به سمت کت نوار میره😢😰...........

زبان کت نوار(نکته : همه این تفکرات داره در ۲ ثانیه اتفاق میوفته) : به عقب پرت شدم و محکم خوردم به دیوار . میخواستم بلند بشم اما ، نتونستم . تو اون تیر بارون ، هر لحظه منتظر برخورد یه تیر به خودم بودم . چشمام رو بستم....... یک تیر مستقیم داشت میومد سمت قلبم . لیدی باگ رو دیدم که با یویو تیر هارو محار میکرد اما ، متوجه وضع من نشده بود . صدای شلیک گلوله ی پلیس همزمان شد با اینکه....... / از زبان لیدی باگ : تو یک لحظه تمام خاطراتم با کت نوار توی ذهنم مرور شد . از اولین دیدار ، شکست شرور ها ، شوخی های کت ، اعتراف های عاشقانه کت نوار . و خیلی چیز های دیگه . به خودم اومدم ، دیدم که یک تیر داره مستقیم سمت کت میره..... فرصتی برای مکس کردن وجود نداشت ، باید خیلی سریع عکس العمل نشون میدادم . پس خودم رو..... / از زبان کت نوار : صدای شلیک گلوله با لیدی باگ که پرید جلوی من ، هماهنگ شد ! تیر از گوشه ی دست راستش عبور کرد و روش خراش انداخت . دادش بلند شد و محکم افتاد توی بغلم . با تعجب و نگرانی بهش خیره شدم . انگار همه خیره شده بودن به من و اون . دیگه هیچ کدوم از پلیس ها شلیک نمیکردن . با دستام زیر شونه هاش رو گرفتم و آروم و با دقت توی بغلم بهش جا دادم . دنیا روی سرم خراب شده بود . عشقم داشت جلوی چشمام درد میکشید . کت : بانوی من !😭 /