گودال عشق⁸❤️🖤

کت : بانوی من !😭 / لیدی : گوش کن کت....چیزی...نشد باور کن....تیر اصلا نرفت تو.....فقط ...یه خراش..کوچیکه....خودت ببین ! / کت : چرا اینکارو باهام کردی ؟؟😭 / لیدی : کت.... / کت : هیس ! هیچی نگو ! عصبانیم . و نمیخوام سرت خالیش کنم ! / بلند شدم . با نگاهی به شدت عصبانی به جمعیت دور و بر خیره شدم . اخمی که توی صورتم بود ، همشون رو شکه کرده بود . فقط گفتم : هیچ وقت نمیبخشمتون هرگز ! 😠😭/
بغلش کردم با سرعت وصف ناپذیره دویدم و تا تونستم از اونجا دور شدم . دیگه به هیچی فکر نمیکردم . هیچی ! انقدر نگران بودم ، درد خودم رو فراموش کردم . لباسم ، کاملا خونی شده بود . (خون خودش نه ، خون لیدی باگ) . با سرعت میدویدم به سمت...نمیدونم....هرجا ! فقط میدویدم . لیدی : کت....من...خوبم! / کت : هیس / لیدی : داریم...کجا..میریم؟؟ / کت : بیمارستااان ! / لیدی : نه...لازم نیست...میگم خوبم.. بابا...اصلا چیزی نیس....فقط یه خراشه...مثل وقتی که...سالاد درست میکنی و ....دستت رو. یکم....میبری ! / کت(با عصبانیت) : تمام لباسم خونی شده ! اونوقت میگی چیزی نیست ؟؟ بازوت غرق خونه دیوونه . / لیدی : منو بزار زمین...الان ! / کت : نه / لیدی باگ یهو دستم رو گرفت و بدجوری پیچ داد . و همین باعث شد مجبور بشم بزارمش پایین . واایسادم . دستش رو روی بازو خودش گذاشت و به دیوار تکیه داد و بعد آروم نشست رو زمین . / کت : واسه چی اینکارو کردی ؟؟ / لیدی : چون به..حرفم...گوش نکردی ! / کت : ولی باید بریم بیمارستان ! / لیدی : عه ؟؟ زرنگی ؟؟....منو...ببری و خودت...تسلیم بشی؟؟....فکرشم نکن ! / کت : قول میدم تسلیم نشم . خوب شد ؟؟ / لیدی : اصلا نیازی...به بیمارستان نیست.....میگم که...خوبم ! باشه ؟؟ / کت : آخه.... / لیدی: آخه بی.. آخه ..... حرف... نباشه ! / کت : پس حداقل بزار ببینمش و برات ببندمش . / لیدی(آهی از درد میکشه) : ب..ا..ش..ه ! (ترجمه : باشه) /
از زبان لیدی باگ : دستم رو از روی زخم برداشتم تا کت بتونه ببینتش . با دیدن دستم ، عضلاتش شل شدن . عرق کرد و حسابی نگران و عصبی شد . تند و تند پانسمان میکرد و با نگرانی ، بهم نگاه میکرد . با اینکه واقعا یکمی درد داشتم ، ولی به روی خودم نیاوردم که کت نوار غصه نخوره . کت : بهتر شد ؟؟ / لیدی : اوهوم / کت : چرا اینکارو کردی ؟؟ / لیدی : اگه نمیکردم...که....میمردی ! / کت : من مهم نبودم . تو نباید اینکارو میکردی . / لیدی : میخواستم...تلافی...کنم / کت : چی رو ؟؟ / لیدی : اینکه....همیشه.....واسم....فداکاری میکنی....خواستم بدونی....چه حسی داره ! / کت : بعد به من میگی دیوونه ؟؟ / لیدی : من بهت میگم...اما تو....حق نداری...بهم بگی....دیوونه ! ....گربه فهم شدی ؟؟ / کت : خیر بانو ، شیر فهم شدم / لیدی : ولی تو ......گربه ای ! / کت : تو هم کفشدوزک منی ! فقط مال منی ! من ! / لیدی : باز شروع....کرد / کت(آهی میکشه) : اینارو ول کن ..... حالا دوتا مسدوم داریم.....چیکار کنیم ؟؟ / لیدی : تنها راه....شکست شدماثه... / تا گفتم شکست شدوماث ، انگار کت نوار دوباره حالش بد شد . دستش رو روی سرش گذاشت و .... کنارم نشست . کت : بانو....خیلی دوستت دارم ! دیگه هیچ وقت همچین کاری نکن . باشه ؟؟ / لیدی : به شرطی...که....توهم نکنی ! / کت : سعی میکنم....... / صداش ضعیف شد......چند ثانیه بعد ، سرش افتاد روی شونم . انگار خوابش برد . منم که هم درد داشتم ، هم خسته بودم ، سرم رو روی سرش گذاشتم و آروم چشمامو بستم . یادمه آخرین کلمه ای که گفتم این بود : لیدی : منم ....خیلی دوستت دارم !❤️
از زبان کت نوار : چشمامو باز کردم و چند بار پلک زدم . بلند شدم دیدم لیدی باگ روی من خوابه.....من روی اون خوابم.....اصلا یه وضعی !اروم صداش کردم . کت : لیدی من ؟؟ بانو ؟؟ / لیدی(با خواب آلودگی) : هومم ؟؟ / کت : پاشو ببین چجوری بهم گره خوردیم 😅 / لیدی(در حالی که از خجالت گوجه شده) : اوهوم☺ / کت : پاشو این گره رو باز کنیم/ لیدی : چقدر هم...که تو...بدت اومد😒 / کت : دیگه چه کنیم . عاشق که باشی ، همینه دیگه😅 / لیدی : 🙄 / کت : در ضمن ، دیشب شنیدم چی گفتی😌 / لیدی : چییی ؟؟ ....ها...نه....من....شوخی کردم 😣😅 / کت : بگو جون کت نوار شوخی بود / لیدی : عه برا چی ؟ / کت : پس شوخی نبود😌 / لیدی : مغرور نشو....بی جنبه😒 / کت : اینارو ولش ، حالت چطوره ؟؟ / لیدی : خوبم چیزی نیست / کت : درد داری ؟؟ / لیدی : یکم / کت : الهی که دردت مال من بشه / لیدی : نخیر لازم نکرده . به اندازه کافی خودت درد داری . من از مال خودم راضیم / کت : ای شیطون بلای خوشگل😉 / لیدی : گفتم بی ...جنبه ای..😒🙁 / خلاصه که یکم لوسش کردم . بعد ار جام بلند شدم و کمکش کردم بلندبشه . کت : میتونی راه بری ؟؟ / لیدی : دستم...زخمیه....ربطی به پا نداره / کت : اوکی / لیدی : حالا کجا بریم ؟؟ / کت : خونه گابریل ! / لیدی : دیوونه ای ؟ میکشتمون !! / کت : بالاخره باید انتخاب کنیم . گابریل یا پلیس های عصبانی ؟؟ / لیدی : هیچ کدوم😣 / کت : پس کجا بریم ؟ نمیتونیم ول بچرخیم که / لیدی : امم......چیزه....میریم خونه ی مرینت اینا🙄 / کت : چرا اونجا ؟؟ / لیدی : چونکه پدر و مادرش واسش یه مراسم ختم گرفتن و تا ۱ هفته نیستن.... / کت : مرینت مردههههههه .؟؟؟ / لیدی : نه......یعنی....نمیدونم.....اممم....الان ۱۰ روزهگم شده و اثری ازش...نیست ! / کت :و تو از کجا میدونی ؟؟ / لیدی : آلیا ! دوست صمیمیشه ! / کت : ولی به هر حال درست نیست که بریم اونجا . چطوره بریم پیش خانواده هامون .
لیدی : نه نه نه . ایده خوبی نیست اونا ۱۰ روزه ازمون خبری ندارن اگه بریم پیششون الان نمیتونیم توجیهی پیدا کنیم . حسابی تنبیه میشیم . وقتی میتونیم برگردیم ، که شدوماث رو شکست بدیم و بتونیم هویت هامون رو فاش کنیم . اینجوری تنبیه هم نمیشیم / کت : اما کار درستیه بدون اجازه بریم اونجا؟؟ / لیدی : نه . واسه همین به آلیا زنگ میزنم که ازشون اجازه بگیره . / کت : انگار واسه همه سوال هام آماده بودی / لیدی : بله دیگه😊 / از زبان راوی : لیدی باگ و کت نوار ، میرن خونه مرینت اینا . مادر و پدر مرینت هم اجازه دادن . و قراره خودشونم فردا برگردن . کت : واووو چقدر شیرینی ! / لیدی : کت دست نزن زشته / کت : باشه😒 / لیدی : هیچ جا خونه خود آدم نمیشه😪 / کت : چی ؟؟ منظورت چیه ؟؟ / لیدی : چی...نه...هیچی...شوخی کردم😁😅 / کت : 🤔 / لیدی : بیا یه چیزی بخوریم / کت : اول حموم / لیدی :چقدر میری حموم دیروز حموم بودی که / کت : من نه....تو / لیدی : من که نمیتونم الان کسی نیست کمکم کنه / کت : مگه من چغندرم ؟؟ / لیدی : تو که نمیخوای کمکم کنی لباسمو بپوشم ها ؟؟عقل داری پسر جان ؟؟ / کت : خب من که اشکالی ندارم / لیدی : عه ؟! اتفاقا از همه اشکالت بیشتره . تازشم ، هویتم رو میفهمی / کت : پس تو برو ، بعد تبدیل شو ، بعد من میام زخمت رو ببندم . قبوله ؟؟ / لیدی(با تردید) : قبوله
از زبان لیدی باگ : با کت رفتیم طبقه بالا توی اتاق من . کت رو دیدم که با تعجب به عکس های آدرین که توی اتاقم پر بودن خیره شده بود . خنده شوخ طبعانه همیشگیش از بین رفته بود و انگار بدجور به تته پته افتاده بود . نمیدونم چش شده بود . / از زبان کت : عکسای من توی اتاق مرینت ؟؟ اوکی من یه مپل معروفم ولی آخه این همه عکس که روی همشون هم کلی قلب کشیده شده ؟؟ نکنه....نکنه مرینت.....نه این غیر ممکنه !...نکنه ....اصلا به خاطر من گم شده یا....یا بلایی سر خودش آورده ؟ با صدای لیدی باگ از افکارم خارج شدم . لیدی باگ : کت ؟ چیزی شده ؟؟ / کت(با یک لبخند ملیح) : نه بانو....چیزی....چیزی نیست🙂 / لیدی : باشه پس من میرم / کت : برو / لیدی : 😑 / کت : برو دیگه / لیدی : نمیخوای از اتاق بری بیرون ؟؟ / کت : اوهه آره شرمنده😅 / لیدی رفت حموم منم رفتم پایین . با شیطنت در یخچال رو باز کردم . شیر و خامه . با چند تا ماکارون ، چند تا کروسان ، و یک کیک ویژه . برداشتم و روی میز گذاشتم رو برداشتم و شروع به خوردن کردم . دهنم پر شده بود منم هی میخوردم . خیلی گرسنم بود . دهنم پر بود که یهو با صدای لیدی باگ به خودم اومدم. لیدی : فکر میکردم گفتی به لاکتوز حساسیت داری😑 / بالا سرم رو دیدم . با موهای خیس و آویزون ، دست به سینه جلوم وایساده بود و اخم کرده بود . با بدبختی کیکی که تو دهنم بود رو پایین دادم و / کت : چرا صدام نکردی ؟؟ / لیدی : صدات نکردم ؟؟ ۲ ساعته دارم خودمو جر میدم . / کت : شرمنده نشنیدم بزار الان واست پانسمان میکنم / لیدی : 😠😑 / سریع بلند شدم و دستش رو با باند بستم . لیدی : خوشمزه بود ؟؟ / کت : ببخشید خیلی گرسنم بود واقعا متاسفم😓 / لیدی : حالا عیب نداره ولی دفعه بعد ، حداقل به اون شکم بیچاره رحم کن مگه چقدر جا داره ؟؟ کل مغازه رو ریختی توش / کت : چشم بانو
زبان راوی : لیدی باگ هم چند تا ماکارون برمیداره و میخوره . بعد...نزدیک غروب...یه نفر زنگ خونه رو میزنه.....لیدی و کت بلند میشمن میرن پشت در . اما حرفی نمیزنن . هو در باز میشه و دو نفر میپرن تو خونه . لیدی : شما کی هستین ؟ / دزد : دزدیم ! و شما....لیدی باگ و کت نوارید ؟؟ / کت : بله و شما اومدین دزدی و من شرمندم بابت این / دزد ها : بابت چی؟؟ / لیدی باگ و کت نوار همزمان یه مشت خالی میکنن تو صورت دزد ها و میگن : بابت اییین !!!
صدای آژیر پلیس (گند پلیس هارو درآوردم😅) میاد . لیدی باگ و کت نوار دزد هارو گرفتن و منتظر پلیس هان . تام و سابین هم باهاشون هستن . اونا میان . لیدی : کت عصبانی نشو ها / کت : من از پلیس ها متنفرم . و الان زمان انتقامه / لیدی : کت نهههه اینکارو نکن ! / کت : هیس... ! / دزد هارو تحویل دادن ولی.....به جای تشکر ، به دستشون دستبند زدن 😲 پلیس ها : شما باید با ما بیاین / کت : عه ؟؟ اینجوریه ؟ چشم ! حتما ! حالا میفهمین که شرور واقعی یعنی چییییییی !😠 / لیدی : کت نهههههه لطفا بس کن ! / کت : اونا دارن زور میگن ! من زیر بار نمیرم 😠 / کت دستبندش رو با پنجه برنده نابود میکنه و به سمت پلیس ها حمله ور میشه.......... / لیدی : نهههههههههه کت لطفا ! / یکی از پلیس ها به کت شوکر میزنه . کت محکم پرت میشه سمت لیدی و باهم به دیوار میخورن . که یهو شدوماث میاااد ! پلیس ها میرن عقب و شدوماث نزدیک قهرمانا میشه ! شدوماث : سلام کت
من که دستم شکست😑😑
ی پارت دیگه رایگانه اما بعدش شرطه شیرفهم شد🤐🤐
بابای🥰😍